امروز میروی و من میمانم وهزار حرف نگفته ...
چقدر دلم میخواست برایت حرف بزنم ولی هر بار با دیدنت تنها محوت میشدم و زبانم بند می آمد و تو مهربانانه به من میگفتی پس کو کجاست آن همه حرف هایی که میگفتی بزن و لی افسوس نمیدانستی حرفای من چشمان تو بود که با دیدنشان دیگر حرفی نمیماند ولی لعنت به کسانی که گفتند دختر باید غرور داشته باشد و من ماندم و غرورم ولی بی تو هزار حرف قورت داده
کلمات کلیدی: